نوشته ها

نوشته ها

نوشته ها
نوشته ها

نوشته ها

نوشته ها

دعا

آیا شود عزیز بی مثالی چون تو نظر به چهره زرد من اندازد؟ چنان که با مِهرِ نگاهت، دل از رنگ و چهره هر دو نظر براندازد؟ دلم دیده به افق بی انتهای رحمتت دوخته. ای رحیمی که دست رحمتت  بر اریکه ازلیت خوان مهر گسترده و بی منت بر تمام هستی نور عشق می‌بخشد و یکسان بر همه مائده عشق ارزانی میدارد. وقتی جان و جهان هر دو از توست،  دیگر نه در جهان سرگردان و نه از جان بیمناکم. عزیزترینم، ای معبودم، بی نظیرم. بکش دست پر از مِهرت بر  دل ستم کشیده ام. که دست تو جان ببخشد. زنگار غم بزادید و دوبار هستی ای از نو ببخشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد